-177زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...

-178رفتم خياطي دادم همه ساسونهاي دلم رو بشکافه، آخه خيلي دلم برات تنگ شده...

-179بيشتر آدم ها زماني نا اميد ميشوند که چيزي به موفقيتشون نمونده . . .

-180عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن . . .

-181راز دل با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟

-182يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت

اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت

عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .

-183اگه خوابت اومد بيا تو چشام بخواب / اگه اشک نذاشت بيا تو قلبم بخواب

اگه صداي قلبم نذاشت من ميميرم ، تو سير بخواب . . .

-184اگر باغ نگاهم پر ز خار است، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم، با بودن تو، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

-185تک تک روزهايم را ميسوزانم ، تا چشمکي شوم براي شب هاي بي ستاره ات . . .

-186سوداي دلم قسمت هر بي سر و پا نيست / خوش باش که يک لحظه دلم از تو جدا نيست . .

-187اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بي رنگم بدون تو چه بي تابم...

-188کاش دوست داشتن فرستادني بود تا از راه دور تقديم تو ميکردم

-189فرياد من از داغ توست بيهوده خاموشم نکن

حالا که يادت ميکنم ديگر فراموشم نکن

-190دل تمنا ميکند تا من بسازم خانه اي / عاشقان کي خانه دارند دل مگر ديوانه اي !؟

-191من و تو از تبار بي کسانيم / در اين غوغا چه کس را کس بدانيم

کسي نشنيد فرياد کمک را / کمک کن تا براي هم بمانيم . . .

-192ميروم ديگر شما يادم کنيد / من که رفتم اين غزل ها را شما دفتر کنيد

ميروم تا دل نبندم دل به خوبي هايتان / باز هم دل بستم و زخمي شدم ، باور کنيد . . .

-193تو رفتي و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده يادگارت

اگر برگشتي و من را نديدي / بدان که مرده ام از انتظارت . . .

-194اي اشک ، آهسته بريز که غم زياد است / اي شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسي محرم اسرار کسي نيست / ما تجربه کرديم ، کسي يار کسي نيست . . .

-195عشقي که تنها با يک نگاه آغاز ميشود ، با شناخت سست و سست تر ميشود

ولي عشقي که با شناخت آغاز ميشود با هر نگاهي عميق و عميق تر ميشود . . .

-196آنجا که توئي ، رهگذري نيست مرا / جز دوري تو غم ديگري نيست مرا

خواهم که به جانبت پرواز کنم / حيف است که هيچ بال و پري نيست مرا . . .

-197لنگر عشق زدم بر دل طوفاني تو / تکيه گاهم شده است ساحل باراني تو . . .

-198بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است ، همچو شهري که به روي گسل زلزله هاست .

-199نيمکت با هم بودنمان تنهاست ، من دل نشستن ندارم ، تو دليل نشستن باش !

-200زلال که باشي سنگهاي کف رودخانه ات را مي بينند ، بر مي دارند و نشانه مي روند درست به سوي خودت .

 201من صبورم اما ... ، بي دليل از قفس کهنه ي شب ميترسم ، بي دليل از همه ي تيرگي تلخ غروب و چراغي که تو را از شب متروک دلم دور کند ، ميترسم .

 202ميخواهمت چنانکه شب خواب را / مي جويمت چنانکه لب تشنه آب را / حتي اگر نباشي مي آفرينمت / چنانکه التهاب بيابان سراب را .

 -203دلتنگم ، مثل مادري بي سوادي که دلش هواي بچه اش را کرده ولي بلد نيست شماره اش رو بگيره

-204آسمانم انتهايش قلب توست / مهربان اين آسمان از آن توست / آسمانم هديه اي از سوي من / تا بداني قلب من هم ياد توست .

-205دعايت ميکنم هر شب به عطر ميخک و مريم / الهي در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم .

-206گاهي اوقات

آدم از آن دسته چيزهاي بد ديگران ابراز انزجار مي کند که در خودش وجود دارد . . .

)دکتر شريعتي)

-207بعضي هايمان شانس گفتن کلماتي را داريم که برخي ديگر حسرتش را

مثل : بابا، مامان، پدربزرگ . . .

( آلبرت انيشتين)

-208با عقلت ، دلبستگي هاي دنيوي  را از خود دور کن ،

وگرنه اين دلبستگي هايت هستند که عقلت را از تو دور مي کنند . . .

-209مدير خوب، يک نقطه مثبت در فرد پيدا مي کند و روي آن کار مي کند.

ولي مدير بد، يک نقطه ضعف در فرد پيدا مي کند و به آن گير مي دهد  . . .

-210در زندگي تان! نقش نيشهاي مار ” ماروپله” را بازي نکنيد

شايد ديگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،

همان کس که به شما اعتماد کرده بود . . .

-211درمقابل سختيها همچون جزيره اى باش که دريا هم با تمام

عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زير آب کند . . .

-212عفت در زن مانند شجاعت است در مرد

من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجيب

(ناپلئون بناپارت)

-213بجز دستت ندارم يار ديگر / بجز آيينه بازي کار ديگر

چو بستي چشم را آيينه بشکست / نگاهم کن فقط يک بار ديگر . . .

-214خنده هاي تـــو

آرزوهـــاي مـن انـد

بخــند

تا برآورده شوند  . . .

-215نکند يوسف عمرم رود از مصر خيالت / باز آواره ي تنهايي چاهم بکني . . .

-216اگر چه عاشقي پر شور بوديم / به خود نزديک و از هم دور بوديم

شب و روز از جدايي مي‌سروديم / من و تو وصله‌اي ناجور بوديم . . .

-217گفتم به گل زرد چرا رنگ مني ، افسرده و دلتنگ چرا مثل مني

من عاشق اويم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کيستي که هم رنگ مني . . .

-218آب و هواي دلم آنقدر بارانيست

که رخت هاي دلتنگي ام را

مجالي براي خشک شدن نيست

اينگونه است که دلم برايت هميشه تنگ است . . .

-219چه رابطه مرموزي است

ميان پيداترين زخم و پنهانترين راز . . .

-220اين بار مبلغ قبض موبايلم خيلي کم شده بود

اما اصلا خوشحال نشدم

هشتصد هزار و ششصد

عددي که تنهايي ام را به رخم  مي کشيد . .

-221اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي

وقت است که يک چندي در خانه ي ما آيي

در خانه ي ما آمد ،‌ آن پادشه خوبان

آن پادشه خوبان ‌; داد از غم تنهايي . . .

-222احتياط بايد کرد

همه چيز کهنه مي شود و اگر کوتاهي کنيم عشق نيز

بهانه ها جاي حس عاشقانه را خوب مي گيرند . .

-223از تقدير سرنوشت غمگين مباش

چه بسا سگ هايي بر روي اجساد شيرها رقصيدند

شادي کردند و خود را بزرگ پنداشتند

ولي نمي دانستند شير، شير مي ماند و سگ، سگ . . .

-224باران هميشه مي بارد، اما مردم ستاره را بيشتر دوست دارند.

 نامرديست آن همه اشک را به يک چشمک فروختن . . .

-225عقل گفت که دشوارتر از مردن چيست؟

عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است . . .

-226خدا هيچ چيز که به ما نداده باشه

دو چيز را زياد داده

به من صبر زياد و به تو روي زياد !.

پسر به دختر : مي خواي خورشيد زندگي من باشي ؟

دختر : آره

پسر : پس ??,???,????? مايل از من دور بمون !

-227ديگه به من زنگ نزن

حالا شناختمت

من نميتونم ديگه با تو باشم

ازت بدم مياد

بي لياقت

خداحافظ

“اين آخرين جمله اي بود که همسايمون به شوهرش گفت”

ميخاستم تو ام در جريان باشي عزيزم !

-228غضنفر تو قطار ميشينه به صندلي روبرويي ميگه:

به سلامتي دارين برميگردين؟!

-229وقتي حاجيان به

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: