-108اسير فصل خزان گردد عمر آنكه دمى اسير اشك كند چشم مهربان تو را

-109در انتهاي نگاهت كلبه ميسازم تا مبادا بگويي از دل برود هر آنكه از ديده برفت.

-110ياد سهراب بخير

آنكه تا لحظه خاموشى گفت : تو مرا ياد كنى يا نكنى ، من به يادت هستم.

-111بوسيدن قول ماندن نيست ، شروع با هم بودنه ، درك و هم را فهميدن و حس بهم رسيدنه

-112دربت خانه ي خيالم از تو بتي ساختم که هيچ ابراهيمي راضي به شکستن آن نيست

-113با خيال تو بسر بردن اگر هست گناه با خبر باش که من غرق گناهم همه شب!

-114به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد.

باختم در عشق، اما باختن تقدير نيست، ساختم با درد تنهايي، مگر تقدير چيست؟

-115در آيينه مي افتاد وقتي که باد مي آمد و آشفته ام ميکرد، وقتي که غروب ميرفت و نا تمام ميماندم، در آيينه مي افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آيينه مي افتاد. (فروغ فرخزاد)

-116گر جفاي روزگار تکه کند قلب مرا، روي هر تکه نويسم اسم زيباي تو را.

-117دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نيست، من به تو جان ميسپارم، دل که قابلدار نيست...

-118زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...

-119رفتم خياطي دادم همه ساسونهاي دلم رو بشکافه، آخه خيلي دلم برات تنگ شده...

-120بيشتر آدم ها زماني نا اميد ميشوند که چيزي به موفقيتشون نمونده . . .

-121عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن

-122راز دل با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟

-123يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت

اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت

عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .

124-من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است

من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار

آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .

-125اگه خوابت اومد بيا تو چشام بخواب / اگه اشک نذاشت بيا تو قلبم بخواب

اگه صداي قلبم نذاشت من ميميرم ، تو سير بخواب . . .

-126من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت يا زيبا فقط خواب است و بس . . .

-127کدوم رو دوست داري برات بفرستم !؟

قل(ب)م !؟

ر(و)حم !؟

ج(س)مم !؟

يا حروف توي پرانتز !!؟

-128اگر باغ نگاهم پر ز خار است، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم، با بودن تو، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

-129تک تک روزهايم را ميسوزانم ، تا چشمکي شوم براي شب هاي بي ستاره ات . . .

-130سوداي دلم قسمت هر بي سر و پا نيست / خوش باش که يک لحظه دلم از تو جدا نيست . .

-131اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بي رنگم بدون تو چه بي تابم...

-132کاش دوست داشتن فرستادني بود تا از راه دور تقديم تو ميکردم

-133فرياد من از داغ توست بيهوده خاموشم نکن

حالا که يادت ميکنم ديگر فراموشم نکن

-134شرط دل دادن دل گرفتنه وگرنه يکي بي دل ميشه و يکي دو دل !

-135دل تمنا ميکند تا من بسازم خانه اي / عاشقان کي خانه دارند دل مگر ديوانه اي !؟

-136من و تو از تبار بي کسانيم / در اين غوغا چه کس را کس بدانيم

کسي نشنيد فرياد کمک را / کمک کن تا براي هم بمانيم . . .

-137ميروم ديگر شما يادم کنيد / من که رفتم اين غزل ها را شما دفتر کنيد

ميروم تا دل نبندم دل به خوبي هايتان / باز هم دل بستم و زخمي شدم ، باور کنيد . . .

-138تو رفتي و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده يادگارت

اگر برگشتي و من را نديدي / بدان که مرده ام از انتظارت . . .

-139اي اشک ، آهسته بريز که غم زياد است / اي شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسي محرم اسرار کسي نيست / ما تجربه کرديم ، کسي يار کسي نيست . . .

-140دوتا گل بگير دستت ، يکي دست راست ، يکي دست چپ

ولي من گل وسطي رو دوست دارم !

-141عشقي که تنها با يک نگاه آغاز ميشود ، با شناخت سست و سست تر ميشود

ولي عشقي که با شناخت آغاز ميشود با هر نگاهي عميق و عميق تر ميشود . . .

-142آنجا که توئي ، رهگذري نيست مرا / جز دوري تو غم ديگري نيست مرا

خواهم که به جانبت پرواز کنم / حيف است که هيچ بال و پري نيست مرا . . .

-143اگر عشق زدم بر دل طوفاني تو / تکيه گاهم شده است ساحل باراني تو . . .

-144به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد.

-145باختم در عشق، اما باختن تقدير نيست، ساختم با درد تنهايي، مگر تقدير چيست؟

-146در آيينه مي افتاد وقتي که باد مي آمد و آشفته ام ميکرد، وقتي که غروب ميرفت و نا تمام ميماندم، در آيينه مي افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آيينه مي افتاد. (فروغ فرخزاد)

-147گر جفاي روزگار تکه کند قلب مرا، روي هر تکه نويسم اسم زيباي تو را.

-148دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نيست، من به تو جان ميسپارم، دل که قابلدار نيست...

-149زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...

-150رفتم خياطي دادم همه ساسونهاي دلم رو بشکافه، آخه خيلي دلم برات تنگ شده...

-151بيشتر آدم ها زماني نا اميد ميشوند که چيزي به موفقيتشون نمونده . . .

-152عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن . . .

-153راز دل با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟

-154من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است

من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار

آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .

-155اگه خوابت اومد بيا تو چشام بخواب / اگه اشک نذاشت بيا تو قلبم بخواب

اگه صداي قلبم نذاشت من ميميرم ، تو سير بخواب . . .

-156من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت يا زيبا فقط خواب است و بس . . .

-157اگر باغ نگاهم پر ز خار است، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم، با بودن تو، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

-158تک تک روزهايم را ميسوزانم ، تا چشمکي شوم براي شب هاي بي ستاره ات . . .

-159سوداي دلم قسمت هر بي سر و پا نيست / خوش باش که يک لحظه دلم از تو جدا نيست . .

-160اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بي رنگم بدون تو چه بي تابم...

-161کاش دوست داشتن فرستادني بود تا از راه دور تقديم تو ميکردم

-162فرياد من از داغ توست بيهوده خاموشم نکن

حالا که يادت ميکنم ديگر فراموشم نکن

-163دل تمنا ميکند تا من بسازم خانه اي / عاشقان کي خانه دارند دل مگر ديوانه اي !؟

-164من و تو از تبار بي کسانيم / در اين غوغا چه کس را کس بدانيم

کسي نشنيد فرياد کمک را / کمک کن تا براي هم بمانيم . . .

-165ميروم ديگر شما يادم کنيد / من که رفتم اين غزل ها را شما دفتر کنيد

ميروم تا دل نبندم دل به خوبي هايتان / باز هم دل بستم و زخمي شدم ، باور کنيد . . .

-166تو رفتي و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده يادگارت

اگر برگشتي و من را نديدي / بدان که مرده ام از انتظارت . . .

-167اي اشک ، آهسته بريز که غم زياد است / اي شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسي محرم اسرار کسي نيست / ما تجربه کرديم ، کسي يار کسي نيست . . .

-168دوتا گل بگير دستت ، يکي دست راست ، يکي دست چپ

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: